چگونه می توانیم به عنوان یک پدر و مادر ، روش های تربیتی درست را به کار گیریم؟
از آنجا که نوع تربیت ، بر چگونگی زندگی هر فرد و سرنوشت او تاثیر گذار است ، آگاهی از روش های صحیح تربیتی برای والدین الزامی است. پدران و مادران عزیز بایستی به این نکته دقت کنند که باید علاوه بر تلاش برای برطرف نمودن نیازهای مادی کودک ، به نیازهای معنوی ، عاطفی و تربیتی او نیز توجه نمایند.
به عنوان یک والد با توجه به اینکه کودکمان مانند یک لوح سفید است و هنوز هیچ نوشته ای بر ذهن و ضمیرش حک نشده ، دو سیاست تصمیم گیری خواهیم داشت: یا با مشورت با افراد متخصص در زمینه روان شناسی کودک و نوجوان ، کاربردی ترین راه های تربیت فرزندان را می آموزیم و آن ها را به کار می گیریم و یا بر طبق اصول خودمان پیش می رویم و در نهایت تمامی عواقب حاصل از تصمیم هایمان را نیز خواهیم پذیرفت.
سبک های فرزندپروری و
کنترل زیاد ، محبت کم
برخی از والدین عقیده دارند که سخت گیری نسبت به فرزندان ، بهترین شیوه تربیتی و ضامن موفقیت آن ها در آینده است. آن ها فراموش می کنند که هر کودکی به طور طبیعی تمایل به آزادی و استقلال عمل دارد. سخت گیری بیش از حد ، روح آزادی را در کودک از بین می برد و این ایده غلط را در او به وجود می آورد که آزاد و مستقل بودن ، نامطلوب است. در دنیای پر رقابت امروز ، کودک باید دارای اعتماد به نفس باشد. و این نیز تنها از طریق پشتیبانی والدین به دست می آید.
در شرایطی که پدر و مادر تنها سخت گیری و کنترل را به کار گیرند ، فرزندان شخصیت فردی خود را از دست می دهند و در تصمیم گیری های مناسب در زندگیشان ناکام می مانند زیرا همیشه این پدر و مادر بوده اند که تصمیمات لازم را برای آن ها گرفته اند.
روان شناسان به این پدیده ، فرزندپروری قدرت طلبانه می گویند. کودکانی که دارای والدین قدرت طلب باشند ، استقلال لازم را به دست نمی آورند و در شرایطی که نیازمند تصمیم گیری باشند ، دچار اضطراب می گردند. آن ها تمایل پیدا می کنند که در تمام فعالیت ها نقش دوم را بازی کنند. این کودکان در بزرگسالی نمی توانند نقش رهبری را بر عهده بگیرند.
کنترل کم ، محبت زیاد
در نوع دیگری از فرزندپروری والدین عشق و محبت بیش از اندازه ، بدون اعمال کنترل های لازم را ابراز می دارند. این گونه پدر و مادرها ، تحت تاثیر این کج فهمی و سو برداشت که روان شناسان با تنبیه مخالفند ، از به کار بردن هر نوع تنبیهی اجتناب می کنند. در واقع ، کودکان بر حسب رفتار و اعمالشان ، به تنبیه متناسب نیاز دارند. تشویق و تنبیه تنها شیوه ای است که باعث می شود کودک بین آنچه درست و آنچه نادرست است تفاوت قائل شود. از طریق تشویق و تنبیه والدین است که ارزش های فرهنگی فرا گرفته می شوند.
چنانچه شرایط ایجاد کند کودک به تنبیه نیاز دارد. اشتباه عمومی این است که از یک طرف ، بسیاری از والدین در تنبیه کردن رفتارهای ناسازگار و ناهمخوان نشان می دهند. کودکی در یک موقعیت برای کاری که کرده است توبیخ می شود و در موقعیت دیگر ، انجام همان کار یا نادیده انگاشته می شود و یا حتی مورد تشویق قرار می گیرد. این کار ، کودک را گیج می کند و مورد مخالفت روان شناسان قرار دارد.
کنترل کم ، محبت کم
کودک نمی تواند در خلا عاطفی رشد یابد. اگر والدین هیچگونه عشق و محبتی نشان ندهند ، زندگی برای کودک بی ارزش و بی ثمر می شود. کودکان به طور طبیعی بیشتر هیجانی و احساسی هستند تا عقلانی و منطقی. رشد صحیح شخصیت از ترکیب هماهنگ این دو صورت می گیرد. هنر این ترکیب ، تنها در صورتی که والدین بتوانند محبت و کنترل را به نسبت صحیح به فرزندشان نشان دهند ، به دست می آید. هنگامی که والدین رفتار فرزند را کنترل کنند ، او درک می کند که کنترل کردن برای یک زندگی اجتماعی آرام ، کاملا ضرورت دارد.
هنگامی که فرزند احساس خطر می کند ، آغوش مادر به او اطمینان و آرامش می بخشد. تماس بدنی بین مادر و کودک ، مطمئنا نخستین شاخص عشق و محبت نزد فرزند است. همچنان که کودک بزرگ تر می شود ، کلمات اطمینان بخش مادر ، جای آغوش او را می گیرد. کودکانی که دچار فقر و محرومیت هیجانی و عاطفی باشند نمی توانند شریک خوبی در زندگی زناشویی باشند زیرا پیوند موفق بین زندگی دو فرد از طریق عشق برقرار می گردد.
کنترل زیاد ، محبت زیاد
بهترین شیوه فرزندپروری آن است که همراه با کنترل مناسب و محبت کافی باشد. والدینی که کودک را به خاطر رفتارهای پسندیده اش تشویق و به خاطر اعمال ناپسندش تنبیه می کنند در واقع رفتار سازگار و همخوانی در ارتباط با فرزندانشان دارند. آن ها فرزندشان را با تنبیه به خاطر رفتاری در یک روز و تشویق به خاطر همان رفتار در روز دیگر ، گیج نمی کنند.
کودکان نیز همانند همه ما ، رفتارهای سازگار را بسیار آسان تر از رفتارهای نامتعادل درک می کنند. مهم ترین نکته در اینجا این است که هنگامی که کودک برای رفتارش تنبیه شد درک می کند که پدر و مادرش هنوز به او به عنوان یک فرد عشق می ورزند. اما هنگامی که فرزند حس کند که والدین او را به طور کامل از خود رانده اند ، احساس تنهایی و درماندگی خواهد کرد. این امر می تواند باعث کاهش اعتماد به نفس کودک گردد و به افسردگی ، پرخاشگری ، قطع عضو و حتی خودکشی او بیانجامد.
رفتار کودکان را تحسین کنید نه شخصیت آن ها را

والدین کودکانشان را با کلماتی مثل لجباز ، تنبل و یا خودخواه توصیف می کنند این برچسب ها راه به جایی نمی برد توجه داشته باشید نکته ای در مشاوره کودک به والدین گفته می شود این است که تغییر دادن شخصیت به مراتب از تغییر دادن رفتار کودکان مشکل تر است! پس زمانی که به او می گویید تنبل کل شخصیت کودک را برچسب زده اید.
به فرزند خود نگویید چه دختر خوبی زیرا این جمله به این معنی است که او باید خوب باشد در تمام اوقات و این انتظار غیر ممکن است به جای این جملات در زمانی که می خواهید کودک خود را تشویق کنید بگویید من از طرز حرف زدنت با دوستت خوشم آمد.
مشاوره کودک به چه کسانی کمک می کند؟
:: برچسبها:
مشاوره کودکان ,
تربیت کودکان ,
مشاوره خانواده ,
,
:: بازدید از این مطلب : 106
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3